سلام
این کامنت رو بخونین بچه ها..... از جانب خواننده ی خاموش همیشگی.
سلام
بسیار داستان فانتزی و غیر واقعی بود. توصیفهای بسیار اغراق آمیز و شوخیهای بی مزه و داستان بی محتوا که اول تا آخرش هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. رمزها را هم بر ندار عزیز جان کاملا واضح و معلوم است که در قسمتهای رمزدار چه گذشته. ضمنا به نظر من چند تا رمان زیبا و محکم هم بخوانی بد نیست. اینقدر رمانهای ر.اعتمادی و سایر رمان نویسهای ایرانی در پیت را خوانده اید که الان این داستان شده برایتان جذاب!!!
قصد نا امید کردنتان را ندارم ولی بهتر است در کار بعدی اینقدر خواننده را کم شعور و بی سواد و رمان نخوانده تصور نکنید. ضمنا همه مردم هم عاشق فیلمهای هندی نیستند!
عليك سلام.
داستان"بسيار"فانتزي و غير واقعي بود؛اين اولا"(هم تاثيرگذار تر ميشه جمله و هم از نظر نگارش صحيح تر!)
دوما"قسمتهاي 6 يا 7 بود كه اولين كامنت شما رو خوندم.كامنتي دقيقا"به اين مضمون:
سلام
در مورد خواننده خاموش یه کمی بی انصافی
همه تمایل به کامنت گذاشتن ندارند مخصوصا و مخصوصا در وبلاگی که روند داستانی داره . شما چطور توقع کامنت و نظر دارید؟ مگه آدم وقتی یه کتاب داستان میخونه هی نظر راجع بهش میده؟ حالا اگر وبلاگت بحثهای اجتماعی و قابل اظهار نظر مطرح میکرد و یا اینکه نظر افراد در روند وبلاگ اثر گذار بود باز یه چیزی ولی درباره چه چیز داستان میخوای اظهار نظر کنیم جز اینکه بگیم به به و چه نثر شیوایی و قسمت بعدیشو کی میزاری و از این حرفها..... نکته مشتاق شنیدن همین حرفها هستی؟
حالا اينكه شخص شخيصي مثل جنابعالي بعد از گذشت 6 قسمت چطور متوجه ي فانتزي بودن داستان نشده و ادامه داده الله اعلم!
و اما در مورد رمزها و اينكه بنده چه كاري خواهم كرد به خاطرندارم ازشخص شما نظر خواشته باشم!(اما يادم مياد خواسته بودم خاموش ادامه بديد) هرچند مطمئنم رمز رو داشتين و با خوندن اون قسمتها تو فانتزي هاي خودتون غرق مي شديد!(جنس شما جماعت جا نماز آب كش رو بنده خوب ميشناسم،هه! مگر نه اينكه گفته بوديد با رمزدار كردن مخالفيد؟! فراموش كرديد؟ از شما بعيده!)
سوما"سطح شعور آدمها رو شما تعيين مي كنيد؟ اصلا"من نمي دونم اين تركيب"سطح شعور سطح شعور"چه عبارتيه كه ورد زبون يك مشت تازه به دوران رسيده شده؟ در مورد رمانهاي خارجي شما رو در اون حد نمي بينم كه بخوام از كتابهايي كه خوندم اسم ببرم! اهل افاده هم نيستم شكر خدا! ترجيح ميدم داشته هامو براي خودم نگه دارم و مثل واعظاني چون شما در محراب و منبر جلوه نكنم!
ضمنا"محض اطلاعتون رمان خوب ايراني هم كم نداريم! (زشته از شماي ايراني كه اين روندوني)
و يك اعتراف بنده تا به حال رماني از ر.اعتمادي نه خوندم و نه ديدم!(بيشتر به سن شما ميخوره تا من)
نا اميد؟ قصد نا اميد كردن من؟ اين اولين جك امروزم بود!
شما كاره اي نيستي كه بتوني اين كار رو انجام بدي.
شرط مي بندم داستان روبا همه ي جزئياتش با دل وجون خوندي-خصوصا"قسمتهاي رمز دار-(گفتم كه جنس شما رو خوب مي شناسم)
كاش اجازه داشتم كامنتهاي خصوصي بچه هايي كه رمز خواسته بودند را عمومي كنم تا بعضي ها بدانند چه كساني دنبال خواندن اين داستان بوده اند.چه كساني با چه وبلاگ هايي.(گاهي به ذهن استراحت دادن بد نيست چه با گوش دادن به آهنگي كه شما حتما"سخيفش مي دانيد چه با خواندن اين دست رمانها و چه.......)
و اما در مورد فيلم هندي.ظاهرا"در اينمورد واقعا"بي سواد تشريف داريد.
امروزه هند يكي از غول هاي فيلمسازي دنياست و نميشه پيشرفتش رو نا ديده گرفت.امثال شما با شنيدن اسم فيلم هندي بايد هم به ياد درخت و آواز و زن و.....بيفتيد.
شما اصلا"بگو شعور ملت صفر آخر به جنابعالي چه ارتباطي دارد؟ حتما"بايد خودي نشاندهيد كه آهاي من آخر مطالعه هستم و من چيز مي خوانم ومن شعورم بالاست و ....
خوب است شما كمي احترام گذاشتن به شعور جمع را ياد بگيريد.حق توهين به خواننده هاي من را نداريد.بفهميد اين را جناب سطح شعور بالا!
و اينكه هرگز قلاده به گردن شما ننداختم كه آهاي خواننده ي خاموش هميشگي بيا و اين داستان را بخوان جان من!
هرچند شما آنقدر مشتاق نشان مي دهيد كه با داستان هاي بعدي باز هم شاهد حضور خاموش اما پر رنگتان در صحنه خواهيم بود!
شما از آن دست موجوداتی هستید(دقت کنید نمیگویم انسان ها) که دو نقاب دارند.اولی را صبح تا شب می زنند و نصیحت می کنند و دومی را شب تا صبح میزنند و کسی را میخواهند که خودشان را نصیحت کند! بردارید یکی از این نقاب های حال به هم زن را خواهشا"!
نظرات پست قبل رو سر فرصت تاييد خواهم كرد.ممنون از همه تون. بابت اين پست ايراد تايپي اگر بود ببخشيد....ذهنم درگير ديشبه هنوز.... به دعاتون نیاز دارم....
تمام دوستانی که پست قبل کامنت گذاشتن و رمز خواستن سر فرصت می دم بهشون،تا شب اگه بشه.
و اینکه كامنتدوني بازه بچه ها.
شايد باز هم امثال اين شخص اينجا حضور داشته باشه.اوكي شما هم بفرماييد: